گردش با آرمیا
پسر گلم مثل مامانش ددریِ. وقتی هر کدوممون لباس می پوشیم آرمیا اصرار داره ببریمش دَدَه.....با دست در رو نشون می ده و می گه دده.... برای همین یه روز به درمیون که باباش خونه است ، سعی می کنیم آرمیا رو ببریم دده . روز پنج شنبه 21 خرداد هم قرار شد بریم بیرون و مهمون مامان (بنده ) بشیم . آقا بستنی خیلی دوست داره ولی من بستنی مخلوط براش گرفتم و آرمیا بخاطر ترش مزه بودنش دوست نداشت و آبرومون رو توی بستنی فروشی برد. چون بستنی رو می خورد و رشته های فالوده رو از دهنش بیرون می انداخت بعدش کلی توی کالسکه آواز خوند و شیطونی کرد تا رسیدیم پارک کودک....اونجا سوار تاب و سرسره شد و کلی بازی کرد و بهش خوش گذشت.....شبم رفتیم شامو بیرون خوردیم که...
نویسنده :
مامان فرزانه
11:43